دو هفته پس از انتشار بیانیۀ گام دوم، در دفتر بسیج و گروههایی که میشناختیم و دستمان میرسید اعلامیه زدیم و درخواستیم بنشینیم آن را بررسی کنیم. برنامه آن بود که آن را اولاً یکبار کاملاً بخوانیم، سپس نگاه و فهم هم را از آن بدانیم تا تکلیفمان را نسبت به آن روشن کنیم و نقش خود را در این زمان و در این زمین بیابیم و برای همین نامش را نشست خیز گذاشتیم که مباد فراموش کنیم و بنشینیم و برپا نخیزیم. چند جلسۀ ابتدایی بیانیه را خواندیم، پس از آن بسته به جهت و تعداد و علاقۀ حاضرین دو سه جلسه را به بحث روی برخی موضوعات خاص گذراندیم. از این هم که گذشت، دو سه نشست آخر خیز خودمانیتر و مشخصاً دو سه نفری (به تعداد حاضرین) طبق آنچه فهمیده بودیم برای رسیدن به یک برنامه عملیاتی صحبت کردیم.
جدا از سوالات و شبهاتی که حین مطالعۀ بیانیه از هم شنیدیم، جدا از بحثهای کلیای که روی بیانیه کردیم، جدا از نقشۀ کلیای از مسیر پیشرو خودمان در نقش دانشجو از بیانات دیدار دانشجویان دریافتیم، جدا از سخنهایی که حول مسائل علم و فناوری، عدالت و سبک زندگی راندیم و جدا از نقدهایی که به خودمان، تکتکمان یا جمعمان یا فضای دانشجوییمان یا فضای جامعهمان یا دیگر یاهایمان وارد کردیم، مسئلۀ امید و جنگ رسانهای را تقریبا بالاتفاق قدم اول گام دوم یافتیم؛ تصریح مکرر رهبری هم این تصورمان را تصدیق میکرد؛ به طوری که تبیین، بیان، روشنسازی، شکستن این محاصرۀ تبلیغاتی، آگاه کردن و دراختیار دیگران گذاشتن تحلیلهامان و مقابله با تحلیلهای مغرضانه و وارونه نشان دادن واقعیّتها و پنهان کردن جلوههای امیدبخش و بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ را حقیقتا جهاد نخستین گام دوم و اولین خیزِ حماسه یافتیم و از آن هم نوشتیم.
گفتیم باید بنشینیم -هر چندتامان که باهم چفتیم- و از به اشتراک گذاشتن نظرگاهمان و نگاهمان و تحلیلمان از این روزگار در اختیار اطرافیانمان دریغ نکنیم؛ کانالی وبلاگی نشریهای چیزی بزنیم و بگوییم. هرچند قرارگاه جبههها دست دیگرانی است -که انشاءالله دارند وظیفهشان را انجام میدهند- اما چند نفر مخاطب هم بگو چند وجب از خاک سرزمین؛ یک وجب هم یک وجب است؛ بلکم اگر یک وجب را احیا کردی گفتی زمینی را نجات دادی. در فضای تردید، در جنگ بیانها، همه در خط مقدمند و هر تبیین یک تیر و یک تیر هم یک تیر است و یک سنگ هم یک سنگ و شاید تیرت از جیحون گذشت و سنگت به پیشانی جالوت نشست. معتقدیم باید گولهبهگوله یکییکی یا دوتادوتا هر نفر خود حول خود یک سنگر علم کند و بیان از نیام برکشد. بیمنت طوفانی؛ یک موج اگر خیزد آن موج ز جیحون به.
ما شروع کردیم. این کانال تا امروز وظیفۀ اطلاعرسانی نشستهای خیز را داشت. از امروز اما تعدادی از حاضرین آن جلسات فارغ از وظایف دیگری که برای خود قائلیم و در جای دیگر انشاءالله به آن میپردازیم بنا داریم آن چه فکر میکنیم باید گفت را از این کانال با این نام بگوییم (گفتیم تا مخاطبین هم از تغییر رویکرد کانال مطلع شوند که یک وقت مدیونشان نشویم و گمان بد نکنند). تبیین اساس کار ماست. نقدهایی داریم به فهمهای دیگران و فهمهایی داریم که دیگرانی باید نقادی کنندشان. دربارۀ آرمانهای ۵۷، دربارۀ عدالت دربارۀ فساد، دربارۀ اندیشه و آزادانه اندیشیدن، دربارۀ علم و فناوری در این کشور، دربارۀ تاریخ، دربارۀ آینده، دربارۀ جهان اسلام دربارۀ ایران و دیگر مسائل به فراخور زمان و مکان.
خیز برداریم و قدم اول را محکم بگذاریم. دست از رسانههای وهمآفرین سردرگمکننده و سستیآور بکشیم و قلم بهدست بگیریم و با نوشتن تبیین کنیم و دوستانمان را نسبت به هرآنچه باید بدانند روشن کنیم؛ هراس از دلهاشان چنان که از دلهامان زدودهایم بزداییم و آنها را به یافتن امید صادق در وجودشان، همانطور که در وجودمان حاضر یافتهایم راهنمایی کنیم. ظرفیتهای در دست این امت را در کنار عرصههای مجاهدت، بشناسیم و بشناسانیم و از رخنهها و فسادگاهها گرفته تا گلوگاههای مغفول را فریاد بزنیم و با این کار تصویر روشنی از کنون و آینده ترسیم کنیم تا امید حقیقی جمعمان را بیاکند. اولین خیزِ این حماسه، تبیین است؛ خیز را محکم برداریم تا حماسه حکماً رقم خورد.
بگو فقط یک اندرز میدهم به شما، برای خدا بهپا خیزید، دوتا دوتا یا تنها. (سبأ:۴۶)
نهنگ دژم بر کشیدی ز آب، به دم درکشیدی ز گردون عقاب و چند چیز دیگر
یک ,هم ,دربارۀ ,کنیم ,جدا ,خیز ,جدا از ,دو سه ,یک تیر ,کنیم و ,از آن
درباره این سایت